رضا شاعری

رضا شاعری
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رضا شاعری» ثبت شده است

۱۴
فروردين

fسم الله...

باراک اوباما رییس جمهور آمریکا دیروز در قالب یک سفر تاریخی پس از 88سال وارد کشور کوبا شد و در کنار عکس انقلابی شهیر #کوبا عکس یادگاری انداخت.

بی گمان این اتفاق یک شکست بزرگ تاریخی ست. دوستی، در صفحه مجازی اش هشدار به جایی داده بود که باید مراقب باشیم این اتفاق برای کشور ما نیفتد و باید هشیار باشیم تا شیطان بزرگ این ارزو را با خود به گور ببرد.

 

                                   سفر به کوبا

بدون شک، بچه های انقلاب بیدارند! آمریکا و آن ها که خواب آمریکا را می بینند، چنین روزی را در خواب هم نمی توانند ببینند، ان شاءالله. سی و چهار سال پیش در چنین روزهایی، دلاور مردان این مرز و بوم در عملیات «فتح المبین» فتح الفتوح کردند و امروز نسل سوم انقلاب در جبهه های مقاومت حماسه می آفرینند. آهای اوبامای سیاه روی، سیاه کار! تقدیم  گل بر سر مزار #چه_گوارا و  سوت و کف هورا کشیدن دوستانت و شو و نمایش صلح طلبی با تو، فتح الفتوح در «فتح المبین» و «کربلای5» و سوریه با ما… 

امروز خبری مهم آمد که سربازان اسلام در آستانه فتح شهر #تدمر هستند. چشمانت را باز کن و خودت قضاوت کن که #خاورمیانه دست کیست؟! به زودی، با همت سپاهیان اسلام می رسیم پشت دروازه های «قدس»، و تیتر یک روزنامه هایمان می شود: «قدس را خدا آزاد کرد» ان شاءالله، خبر عظیم در راه است... پی نوشت: «ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشرو بالجنه التی کنتم توعدون» (7)

کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان (هنگام مرگ) بر آنان نازل می شوند (و می گویند) نترسید و غم مخورید و بشارت باد شما را به آن بهشتی که به شما وعده داده می شد.»

#رضا_شاعری

#من_انقلابی_ام

#استحاله_از_درون#رضا_شاعری#سوره_فصلت#

#فتح_المبین#حماسه#سوریه#استحاله#نفوذ#خاورمیامه

#غرب_آسیا#انقلاب#اوباما#روحانی#مرگ_بر_صهیونیست#مرگ_بر_آمریکا#


  • رضا شاعری
۱۳
فروردين


بسم الله

بابا حاجی، پدربزرگ انقلابی و باصفای همسرم است. مردی که علیرغم اینکه با به سن گذاشته است هنوز خوش پوش  و خوش تیپ است. چند شب پیش که برای عید دیدنی در خانه اش جمع شده بودیم. فرصتی شد تا پای خاطرات زلالش از ایام مبارزاتش، قبل از انقلاب و بعد از آن بنشینم.

حاج عیسی خسروی از فعالان انقلابی در استان مازندران بوده است. در صحبت هایش از رفاقتش با شهید عباسعلی ناطق نوری گفت و نوارها و اعلامیه هایی که با واسطه از او می گرفته و از شهر نور تا رامسر با پیکان شخصی اش توزیع می کرده است. چندین بار توسط شهربانی دستگیر شده بود. در یکی از دستگیری ها در جواب رییس شهربانی که پرسیده بود مگر تو زن و بچه نداری؟ چرا نمی روی پی زندگی ات! گفته بود: «تمام زندگی ام و خانواده ام را در راه اسلام و امام(ره) فدا می کنم، رفقای من را دستگیر کرده اید، حالا توقع دارید من بروم و یک جا آرام بنشینم؟».


از خانه ای که برای جنگ زده ها و خانواده هایشان به خصوص احمد عزیزی، شاعر انقلاب  تهیه کرده بود گفت، از فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی در شهر نور و محمود آباد و حماسه ششم بهمن در میدان هزار سنگر که با تعدادی از همکارانش، چهل تن از منافقین را دستگیر کرده بودند. همه این خاطرات را سال های سال با خط خوشی، واژه به واژه در دفتر خاطراتش به نخ کشیده است. یک تاریخ شفاهی مستند که به نظرم باید مسوولین استان مازندران از دست ندهند. از اینجا به بعد چند خطی از زبان خودش برایتان نوشته ام:  

 بابا حاجی




  • رضا شاعری
۰۸
فروردين

بسم الله
محمد علی گودینی نویسنده ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات داستانی، زندگی نامه داستانی شهید جواد شاعری از شهدای دارالشهدای تهران و مسجد حمزه سیدالشهدا واقع در محله آذری را و امام زاده حسن (ع) را برای مخاطب بزرگسال به نگارش در آورده است.
شهید شاعری که از جمله غواصان ورزیده سال های دفاع مقدس و معاون آموزش نظامی بسیج ناحیه ابوذر تهران بوده است. این شهید هم محله ای در بسیاری از عملیات ها به عنوان خط شکن حضور موثر داشته است. همین توان فیزیکی و دانش بالای نظامی باعث شد تا همرزمانش نام «جواد چریک» را به او بدهند. شهید شاعری علاوه بر غواصی دوره های چتربازی را هم به طور کامل گذرانده بود و در کانون میثم که واقع در خیابان عبید زاکانی ست سال ها ورزش کاراته را دنبال کرده بود. گودینی پس از نگارش کتاب نام این اثر را «چتربازی در امواج» انتخاب کرد. این کتاب در اسفند ماه سال 93 در دوازدهمین جشنواره کشوری سرزمین نور در بخش رمان رتبه نخست را کسب کرد.
   

این شهید والا مقام در عملیات فتح المبین به عنوان آرپی چی زن در مناطق عملیاتی حضور فعال داشت و چند روز بعد در خط مقدم عملیات الی بیت المقدس در حالی که مشغول شلیک آرپی چی بود به دلیل موج انفجار از ناحیه گوش و کم شدن شنوایی به درجه رفیع جانبازی رسید. وی پس از گذراندن دوره خدمت سربازی در نهاجا این بار در ناحیه ابوذر مشغول خدمت و آموزش نظامی به رزمندگان و بسیجیان دارالشهدای تهران (منطقه 17 ) شد. شهید شاعری به عنوان نیروی غواص و بسیجی، ساعاتی قبل از عملیات کربلای 4 عنوان به دلیل سوختگی و جراحت از عملیات باز ماند. وی با وجود این آسیب و سوختگی در بدن به دلیل اینکه برای آموزش او هزینه شده و برای ادای تکلیف در عملیات کربلای 5 به عنوان نیروی خط شکن در قامت رشید غواصان خط شکن گردان حضرت علی اکبر(ع) لشگر 10 سیدالشهدا(ع) ساعاتی پس از آغاز عملیات به همراه همرزمانش در گروهان نصر به فیض عظیم شهادت رسید و خلعت شهادت به تن کرد.

مزار این شهید در کاشانه زیبای شهدای تهرانی کربلای 5 در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) در قطعه 53 است. 

  • رضا شاعری
۰۷
فروردين

بسم الله... تاکسی (1)

کرج... تاکسی... کرامت به سادات :rose:  توی کرج سوار تاکسی شدم

 

روی داشبورد ماشین مثل خیلی از ماشین های دیگه یه جمله دیدم که نظرمو جلب کرد

 

تا به حال جمله های زیادی دیده بودم، مثلا لطفا کمربند خود را ببنید/ لطفا سیگار نکشید/ وغیره... اما اینجا نوشته بود کرایه تاکسی برای سادات در محدوده ی کرج رایگان... کمی که گذشت ازش پرسیدم اخوی شما از کجا می دونی شخص مورد نظرت سیده؟؟ هرکی بگه سید هستم کرایه نمیگیری؟؟ گفت: آره. اما شاید واقعا نیت من خالص بوده

گفتم: چطور!؟ گفت: همون روز اول که اینو نوشتم، اواسط روز یه آقایی سوار شد.

 

                          تاکسی

 

موقع پیاده شدن مبلغی داد من مشغول این شدم که مابقی پول رو بدم که اون آقا رفت

 

اومدم پایین صداش کردم، آقا مابقی کرایه ات! زیاد دادی... یه نگاه کرد وگفت: تو محبت کردی و میخوای به ما که سادات هستیم کرامت کنی؛ اما خاندان ما خاندان کرامت هستند... پس ما باید به شما محبت کنم و کرامتمون بیشتر باشه... یاعلی

 

از اون موقع بارها این اتفاق برام افتاده...

 

*تاکسی 

*کرامت سادات

*رضا شاعری

*سادات

 

  • رضا شاعری
۰۴
فروردين

حسین آقای قرایی در این چند سال گذشته با فعالیت های چشم گیر فرهنگی حسابی سر زبان ها افتاده است. بارها در برنامه #عصرانه_ادبی# که (یکی) از کارهای رسانه ای و فرهنگی حاج حسین برای پاسداشت بزرگان ادبیات است. شاهد بوده ام که اساتید و بزرگان ادبیات حسابی او را نواخته اند و از اینکه بعد از مدتها توسط یک جوان پر شور و فعال مورد توجه قرار گرفته اند تقدیر و تشکر کرده اند. (در نگاه اول نام کتاب #از_صدای_سخن_شعر# نام از صدای_سخن_عشق را به ذهن متبادر می کند.) در این کتاب نگارنده تاریخ شفاهی پنج تن از شاعران و ادیبان انقلاب اسلامی را به روش مصاحبه مفصل به تصویر کشیده است.

               

 

          
سوالات و اطلاعات قرایی عزیز نشاندهنده مطالعات دقیق و گسترده او در این حوزه است.
از_صدای_سخن_شعر# چند برش طلایی دارد که وقتی خواندم خیلی لذت بردم. حتما یکی دو بخش از آن را در پست های بعدی کار میکنم. (خاطراتی از مرحوم مشفق_کاشانی...)
از آقا #علی_اصغر_بهمن_نیا# که زحمت انتشار کتاب را کشیده هم باید تشکر ویژه کرد. انصافا کار نشر را به خوبی وارد است و آثاری که منتشر می کند، هم از نظر محتوی قوی است و هم به لحاظ ظاهری زیبا و خوش رنگ و لعاب است.
پی نوشت/ 1:

پی نوشت/ 2: حسین آقای قرایی این روزها جدای از رفاقت، حق #استادی# نیز به گردن ما دارد. خداوند انءشالله حفظش کند و بر توفیقاتش بیفزاید.
#حسین_قرایی#
#نشر_نارگل#
#از_صدای_سخن_شعر#
#تاریخ_شفاهی#
#مشفق_کاشانی#
#ایرج_قنبری#
#محمد_صادق_رحمانی#
#علیرضا_قزوه#
#مصطفی_محدثی_خراسانی#

  • رضا شاعری
۲۲
اسفند

رضا شاعری مدیر انتشارات «کتاب ابرار» در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، با اشاره به آثاری که در نمایشگاه کتاب تهران از انتشاراتش ارائه خواهد شد اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه نمایشگاه کتاب محلی برای روبرو شدن بی‌واسطه مخاطبان و ناشران با یکدیگر است از همین رو کتاب‌های چاپ اول خود را که 23 عنوان کتاب در موضوعات مختلف از جمله داستان، شعر و مسائل تربیتی است را برای ارائه به مخاطبان در نمایشگاه کتاب آماده کرده‌ایم.


وی افزود: از میان این 23 عنوان می‌توان به کتاب‌ «جنگ جهانی جمعیت» اشاره کرد که چندی پیش در خبرگزاری فارس رونمایی شد. در این کتاب به اهمیت مسئله جمعیت و کشورهایی که در جهان با بحران جمعیت و نیروی کار روبرو هستند اشاره شده است.


شاعری با اشاره به کتابی با عنوان «سیری در امامت و ولایت» که گردآوری آن را انجام داده گفت: کتاب «سیری در امامت و ولایت» که از سخنرانی‌های حجت‌الاسلام سید احمد خاتمی خطیب جمعه تهران گردآوری شده، یکی از عناوینی است که در نمایشگاه کتاب به مخاطبان ارائه خواهد شد. این کتاب که در قطع پالتویی منتشر شده فشرده 5 سخنرانی در موضوع ولایت و امامت است که حجت‌الاسلام خاتمی آنها را ایراد کرده است.


وی اضافه کرد: همچنین از میان دیگر آثاری که در نمایشگاه به مخاطبان ارائه می‌کنیم، می‌توان به دو عنوان از آثار محمدعلی گودینی اشاره کرد. رمان «پر طلا» یکی از عناوینی است که از مجموعه کتاب‌های چاپ اول انتشارات در سال 93 بوده و در نمایشگاه کتاب در معرض دسترس قرار خواهد گرفت. این رمان برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده است. همچنین رمان «چتر بازی در امواج» یکی دیگر از آثاری است که محمدعلی گودینی با اقتباس از زندگی شهید جواد شاعری نوشته است که در 151 صفحه با قیمت 7 هزار تومان در دسترس خواهد بود.


شاعری در ادامه به سایر آثار این انتشارات که در حوزه کودک است نیز اشاره کرد و گفت: اشعار و ترانه‌های کودکانه‌ یکی دیگر از جمله آثاری است که در نمایشگاه به مخطابان ارائه خواهد شد. «مرادی بود، خنده نداشت»، «مامانِ من پسر خوبیه»، «معصومه دختری که عینک سیاه می‌زند»، «سرزمین رویاهای من» و «مداد سبز قد کوتاه» از جمله آثاری است که در حوزه کودک منتشر شده و در نمایشگاه عرضه خواهد شد.


وی در پایان گفت: همچنین چند کار نیز در حال آماده سازی است که در صورت آماده شدن در نمایشگاه عرضه خواهد شد.

علاقه‌مندان به تهیه و یا آشنایی با آثار انتشارات «کتاب ابرار» می‌توانند به پایگاه اطلاع رسانی این انتشارات مراجعه کنند.

  • رضا شاعری
۲۲
اسفند

بسم الله...


و فاطمه در شبی که داشت تمام هجده سال شکوه عمر خود را به تاریخ می سپرد
نگاهی به چهره از اشک خیس علی داشت 
و چون پیش مرگی فاتح
زیر لب زمزمه می کرد
ای مولا و ای سرو من
و ای مقتدای فاطمه

«بشکست اگر سبویی / سر خم به می سلامت »

 

پی نوشت: آفتاب و به امر تو سحر می آید

* بی مادریم و حوصله شرح قصه نیست

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)


  • رضا شاعری
۱۶
اسفند

بسم. الله...
وقتی پدر نباشد...
وقتی که تنها شش سال داشته باشی
وقتی که خانم معلم در کلاس جمله سازی از بچه ها می خواهد با کلمه دور جمله بسازید...
و تو که تنها شش سال بیشتر نداری و روی کاغذ می نویسی( بابا دور است)

       بابا دور است/ ابوالفضل خسروی



پی نوشت: دیروز پسردایی شش ساله ام در کلاس جمله سازی برای کلمه دور، جمله (بابا دور است) را نوشته بود. غصه تمام وجودم را گرفته...
ما هم این روزها را داشته ایم و خوب درکش می کنم.
#مدافعان_حرم#با_کودکان_حرم#
#والله_خیر_حافظا_و_هو_ارحم_الراحمین#
دایی عزیزم خدا حافظت باشه
 

التماس دعا/
رضا شاعری// حضرت عیال


  • رضا شاعری
۱۶
اسفند

بسم الله...
#لحظاتی_قبل_از_شهادت#

بعد از اینکه دایی هادی عزیز از سفر برگشت خاطراتش با حاج محرمعلی مرادخانی که فرمانده گروهانش بود پرسیدم و به شیوه مصاحبه در خبرگزاری فارس منتشر شد. عکسی که مشاهده میکند ساعاتی قبل از شهادت سردار شهید محرمعلی مراد خای ست.  توجه شما را به این خاطرات جلب میکم:
پاسدار شهید محرمعلی مرادخانی از فرماندهان لشگر_ویژه_25_کربلا# در زمان هشت سال دفاع مقدس بود.

وی راهپیمایی اربعین و زیارت حرم سالار شهیدان را در میانه راه رها کرد و برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم(س) عازم سوریه شد. هادی خسروی یکی از نیروهای این شهید والا مقام خاطرات خود را در ساعاتی قبل از عملیات از شهید مرادخانی اینگونه روایت می کند:

نماز مغرب تازه خوانده بودیم که حاجی مرادخانی نقشه عملیات را آورد در اتاق ما و روی زمین پهن کرد. و تعدادی از بچه ها دور آقای مرادخانی دایره زدند. به هر تقدیر فرماندهان به جمع بندی رسیدند و بعد از شام نقشه را برای سردار شهید مرادخانی به دیوار زدیم. او با با یک اقتدار خاصی گفت: «هر کسی نمی تواند بیایید بعد از جلسه به خودم بگوید من فقط پنج نفر نیرو داشته باشم عملیات را شروع می کنم». بچه های گروهان که الحمدالله با صحبت های حاجی روحیه مضاعفی گرفته بودند به شوخی و البته با یاد واقعه عاشورا و حضرت سیدالشهدا(ع) به سردار مرادخانی گفتند: حاجی چراغ ها را هم خاموش کنید تا هر کس خواست راحتتر برود. *صحبت هایش به بچه ها آرامش خاصی داد.

                           شهید محرمعلی مرادخانی



صحبت هایش را با استعانت به خدا و اهل بیت شروع کرد و گفت: «همه ما برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) آمدیم و باید حلب را آزاد کنیم» همه بچه ها را به صبر و استقامت توصیه کرد و با یک اطمینان خاطری مدام تاکید می کرد: «اگر با قدرت بجنگیم پیروز می شویم و دشمن را نابود می کنیم». حرف هایش آرامش خاصی به بچه های گروهان که غالبا هم سن و سال فرزندانش بودند می داد. *نقشه عملیات ده درصد عملیات است
گفت: بچه ها دقت کنید که این نقشه 10 درصد کار است ما هر چه روی کالک فضای عملیات را بخواهیم ترسیم کنیم در میدان نبرد اتفاقات دیگری رخ می دهد که منطق سازگاری ندارد وقتی وارد میدان رزم شدید گشایش هایی رخ می دهد که پیش نیاز آن ایمان و توسل شماست. این را ما در جنگ تجربه کردیم و شهدای ما و رزمندگان ما در آن دوران باشکوه اجرا کردند و حماسه آفرینی کردند و موفق شدند قطعا شما هم موفق می شوید». در این عملیات آقای مرادخانی و سه تن از همرزمان ما به شهادت رسیدند.یکی از فرماندهان سپاه قدس بعد از عملیات با گردان ما دیداری داشت و در سخنرانی اش گفت: «گره ای در این منطقه بود که بعد از مدت ها باز شد» بعد از عملیات یاد صحبت های شهیدانه حاجی مرادخانی افتادیم و اینکه انگار قرار بود این گره به واسطه و حضور او باز شود.
#شهید_محرمعلی_مرادخانی#مدافعان_حرم#لشگر_25#مصاحبه#هادی_خسروی

  • رضا شاعری
۰۸
اسفند

بسم الله...
اول
از اولین باری که نام #معراج_الشهدا# را در بین خاطرات #سیدخانم# شنیدم حدودا بیست وچهار سال می گذرد.
رفته بود بالای پیکر جواد داداش و شهیدانه سخن رانده بود. یکی از حماسی ترین خاطرات زندگی ام همان روز است و یاد و خاطره معراج...
دوم
سالها گذشت بعید نبود که با این شنیده ها عاشق شهدا بشوم.
این روزها که در عالم رسانه برای شهدایی که هم سن و سال و هم نسل خودم هستند خبر و یادداشت و مصاحبه تهیه میکنم. همه اش به خاطر تببین آن خاطرات شکوهمند است.
سوم
چند ماه قبل وقتی پیکر شهید #مدافع_حرم# #روح_الله_قربانی# و #قدیر_سرلک# را آوردند به معراج الشهدا رفتم. تا پیکر آقا روح الله را بیاورند از اقای ابن دین و پسرعموی عیال، شهید قربانی خواستم تا خاطره ای تعریف کنند.
پیکر شهید آمد، آقا روح الله مادر نداشت، پیش خودم میگفتم توی آن دنیا چه فیضی برده از شهادت پسرش، خاله شهید پیرزن باصفایی بود. مویه میکرد مرا یاد مادر #شهید_بهروز_صبوری# که بچه محله ماست انداخته بود و من تند تند مشاهدات را برای همکارم میفرستادم.

چهارم
اما وقتی خانم فروتن همسر #شهید_قربانی# را دیدم خیلی دگرگون شدم. انگار حرف های شهیدانه اش «این لحظه چیزی جز زیبایی ندیدم. روح الله جان دارم برایت آبرو داری می کنم، می دانم اگر نمی رفتی ناراحت می شدی، آخرین بار که زنگ زدی گفتی بگذار کمی دیگر بمانم، دلم برای بچه هایی که اینجا ناجوانمردانه شهید می شوند می سوزد. اما قرار نبود اینگونه بر گردی.»
مرا برده بود به بیست و چهار سال پیش، به یاد صحبت های سیدخانم... به یاد همان صلابت... تصویرهایی که انگار بعد این سالها داشتم جز به جز می دیدم. دیگر تاب نداشتم... پنجم
این روزها #شهید_قربانی# در قطعه53 همسایه برادر عزیزم آقا جواد است. هربار به گلزار شهدا #بهشت_زهرا# میروم حتما بر سر مزار این شهید هم میروم.
پی نوشت1: توی حال و هوای خودم بودم که این عکس را حاج #حمید_داود_آبادی# انداخت. خیلی مقاومت کردم این عکس را اینجا نگذارم اما نمیدانم چرا هر بار یاداین شهید می افتم حالم بدجور دگرگون می شود. روز تشییع پیکر شهید رفتم شهرک محلاتی و تا گلزار شهدا که نماز را خواندند لحظه به لحظه تشییع را پوشش دادم. 
احساس میکنم #شهید_روح_الله_قربانی# را مثل آقا جواد، مثل برادرهایم که هر مدام در گوشه ای از بهشت زهرا(س) خوابیده اند، دوست دارم. ان شاءالله مرا هم شفاعت کند.
پی نوشت2: خانواده آقا روح الله رفتند و من منتظر پیکر شهید #سرلک# ماندم، روضه بعدی شروع شده بود، قرار بود پیکر قدیر را به آقا عبدالله نشان بدهیم...#علی_اکبر_فرهنگیان# عزیز آمد و از قدیر گفتیم و اشک ریختیم... در باغ شهادت باز شده و خدا نکند که جا بمانیم..#مدافعان_حرم#موسوم_اشک

     شهید روح الله قربانی


#روح_الله_قربانی
#شهید_روح_الله_قربانی
#حمید_داود_آبادی#عکاس#نویسنده#
#قطعه_53
#کاشانه_زیبای_شهدای_کربلای_5
#کاشانه_زیبای_شهدای_مدافع_حرم
#شهید_غواص_جواد_شاعری


  • رضا شاعری