رضا شاعری

رضا شاعری
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید غواص شاعری» ثبت شده است

۲۸
تیر

تصاویری از شهید جواد شاعری از رزمندگان غواص گردان حضرت علی اکبر ع لشکر 10سیدالشهدا به فرماندهی سردار حمید تقی زاده توسط حاج کاظم بصیر به دست ما رسید که این تصاویر را در این جا منتشر می کنیم اغلب افرادی که در تصویر حضر دارند به فیض شهادت نایل آمده اند.

 

شهدای غواص جواد شاعری

 

شهدای غواص گردان علی اکبر

 

 

شهدای غواص لشکر 10

 

از سمت راست ایستاده شهید جهانبخش، نفر نشسته بر روی زمین شهید ولی الله محمدی، ناشناس، شهید جواد شاعری و ایستاده از سمت چپ شهید حاجی عسگری
نشسته سمت راست جانباز محمدرضا طاهرلو، رزمنده نشسته از سمت چپ هنوز شناسایی نشده...

  • رضا شاعری
۱۵
فروردين

بسم الله...
این تصویر از کودکی، از زمانی که به خاطر دارم بهم آرامش داده، نگاه نافذ و مهربان، موهای مجعد و بلند با محاسنی شانه کرده و مرتب چه خوش عاقبتی دشاته است و به شهادت رسیده است.

عملیات کربلای 5 در گروهان نصر همراه با رزمندگان دلاور گردان حضرت علی اکبر(ع) به فیض عظیم شهادت نایل آمد. 


مزار شهید گلزار شهدای بهشت زهرا(س) در قطعه 53




  • رضا شاعری
۱۵
فروردين


بسم الله...

صبح روز عزیمت دوباره جواد، سید خانم قرآن را گرفت بالای دروازه، جواد با قد بلندش، دوبار از زیر قرآن رد شد.

هر مرتبه قرآن را بوسید، بعد پشت سرش یک کاسه چینی آب پاشید و چند قدم پشت سرش راه رفت. جواد چند قدمی رفته جلوتر که برگشت و رو کرد به مادر و گفت: ( بفرما مامان، هوا سرده، دیگه خدا نگهدارتون، نگران من نباش!) جواد که حرف می زد، قطره اشکی چکیده بود گوشه چشم های سیدخانم، بغض بیخ گلویش را می فشرد....



پی نوشت: زن ها همیشه دسته گلی آب داده اند// اینجا به کرخه و آنجا به رود نیل

#دارالشهدای_تهران#شهید_غواص_جواد_شاعری#کربلای_۵#سیدخانم#خداحافظی#محمد_علی_گودینی#کتاب#غواصان_دریادل

#وداع# #شهید_شاعری#شهید_جواد_شاعری#لشگر_۱۰#لشگر_سیدالشهدا#گردان_علی_اکبر#گردان_غواصان#گروهان_نصر#

#زن_ها_همیشه_دسته_گلی_آب_داده_اند#

#اینجا_به_کرخه_و_آنجا_به_رود_نیل


#دارالشهدای_تهران 

#مادر_شهید#

#مادرانه

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد / که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد



  • رضا شاعری
۰۸
اسفند

بسم الله...
اول
از اولین باری که نام #معراج_الشهدا# را در بین خاطرات #سیدخانم# شنیدم حدودا بیست وچهار سال می گذرد.
رفته بود بالای پیکر جواد داداش و شهیدانه سخن رانده بود. یکی از حماسی ترین خاطرات زندگی ام همان روز است و یاد و خاطره معراج...
دوم
سالها گذشت بعید نبود که با این شنیده ها عاشق شهدا بشوم.
این روزها که در عالم رسانه برای شهدایی که هم سن و سال و هم نسل خودم هستند خبر و یادداشت و مصاحبه تهیه میکنم. همه اش به خاطر تببین آن خاطرات شکوهمند است.
سوم
چند ماه قبل وقتی پیکر شهید #مدافع_حرم# #روح_الله_قربانی# و #قدیر_سرلک# را آوردند به معراج الشهدا رفتم. تا پیکر آقا روح الله را بیاورند از اقای ابن دین و پسرعموی عیال، شهید قربانی خواستم تا خاطره ای تعریف کنند.
پیکر شهید آمد، آقا روح الله مادر نداشت، پیش خودم میگفتم توی آن دنیا چه فیضی برده از شهادت پسرش، خاله شهید پیرزن باصفایی بود. مویه میکرد مرا یاد مادر #شهید_بهروز_صبوری# که بچه محله ماست انداخته بود و من تند تند مشاهدات را برای همکارم میفرستادم.

چهارم
اما وقتی خانم فروتن همسر #شهید_قربانی# را دیدم خیلی دگرگون شدم. انگار حرف های شهیدانه اش «این لحظه چیزی جز زیبایی ندیدم. روح الله جان دارم برایت آبرو داری می کنم، می دانم اگر نمی رفتی ناراحت می شدی، آخرین بار که زنگ زدی گفتی بگذار کمی دیگر بمانم، دلم برای بچه هایی که اینجا ناجوانمردانه شهید می شوند می سوزد. اما قرار نبود اینگونه بر گردی.»
مرا برده بود به بیست و چهار سال پیش، به یاد صحبت های سیدخانم... به یاد همان صلابت... تصویرهایی که انگار بعد این سالها داشتم جز به جز می دیدم. دیگر تاب نداشتم... پنجم
این روزها #شهید_قربانی# در قطعه53 همسایه برادر عزیزم آقا جواد است. هربار به گلزار شهدا #بهشت_زهرا# میروم حتما بر سر مزار این شهید هم میروم.
پی نوشت1: توی حال و هوای خودم بودم که این عکس را حاج #حمید_داود_آبادی# انداخت. خیلی مقاومت کردم این عکس را اینجا نگذارم اما نمیدانم چرا هر بار یاداین شهید می افتم حالم بدجور دگرگون می شود. روز تشییع پیکر شهید رفتم شهرک محلاتی و تا گلزار شهدا که نماز را خواندند لحظه به لحظه تشییع را پوشش دادم. 
احساس میکنم #شهید_روح_الله_قربانی# را مثل آقا جواد، مثل برادرهایم که هر مدام در گوشه ای از بهشت زهرا(س) خوابیده اند، دوست دارم. ان شاءالله مرا هم شفاعت کند.
پی نوشت2: خانواده آقا روح الله رفتند و من منتظر پیکر شهید #سرلک# ماندم، روضه بعدی شروع شده بود، قرار بود پیکر قدیر را به آقا عبدالله نشان بدهیم...#علی_اکبر_فرهنگیان# عزیز آمد و از قدیر گفتیم و اشک ریختیم... در باغ شهادت باز شده و خدا نکند که جا بمانیم..#مدافعان_حرم#موسوم_اشک

     شهید روح الله قربانی


#روح_الله_قربانی
#شهید_روح_الله_قربانی
#حمید_داود_آبادی#عکاس#نویسنده#
#قطعه_53
#کاشانه_زیبای_شهدای_کربلای_5
#کاشانه_زیبای_شهدای_مدافع_حرم
#شهید_غواص_جواد_شاعری


  • رضا شاعری