باذن الله...
:rose:افطاری در منزل شهدا:
«ایستگاه بیستم/ منزل شهید جواد شاعری»
مادر شهید شاعری:
حال مادران شهدای مدافع حرم را درک میکنم.
"هر بار که از سوریه شهیدی میآورند دلم میگیرد زیرا حال مادرهای این شهدا را درک میکنم. کنایههایی که برخی از مردم امروز به خانواده این شهدا میزنند را هم درک میکنم. تا بوده همین بوده، آن روزها هم کم از این کنایهها نمیزدند. روز تشییع جواد یک نفر از کنارمان گذشت و نیشخندی زد. من هم با افتخار گفتم: در راه دزدی و گناه که کشته نشده، در راه خدا به شهادت رسیده."
:red_circle: وقتی به معراج الشهدا رفتم گریه نکردم. فرزندم وقتی برگشت، سر در بدن نداشت. سینه جواد را بوسیدم و گفتم: شهادتت مبارک.
:red_circle: «وقتی انقلاب شد یاد حرف امام(ره) افتادم که سال 42 گفت سربازانم درگهواره هستند»
«جواد بیست روزه من از زلزله بوئین نجات یافت تا در جوانی به انقلاب و اسلام خدمت کند.
:red_circle:جانبازی در بیت المقدس شهادت در کربلای 5
:red_circle:آموزش بسیجی ها در صحن امامزاده حسن(ع)
:red_circle: داستان زندگی اش را محمد علی گودینی کتاب کرد.
#لشگر_10_سیدالشهداء
#پایان_ماموریت_بسیجی_شهادت_است
حال مادران شهدای مدافع حرم را درک میکنم
http://www.defapress.ir/Fa/News/90145