رضا شاعری

رضا شاعری
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

شهیدی که سر حرفش ایستاد

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۳۷ ب.ظ

باذن الله... :rose: شهیدی که سر حرفش ایستاد

اسفند سال گذشته، توی بلوار اصلی شهر نور، عده ای جوان را دیدم که #ایستگاه_صلواتی راه انداخته اند و در کنار چای صلواتی و خرما با خط خوشی روی شیشه ماشین هایی که مشتاق بودند، نام اهل بیت(ع) را می نوشتند.
تصاویر شهدای_مدافع_حرم استان #مازندران را روی بنر بزرگ و بروشورهایی به چاپ رسانده بودند. شهدایی که برای تک تک شان خبر تهیه کرده بودم.
رفتم جلو و با این جوانان پر شور گپی زدم، میثم برزگر #علی_جمشیدی را به من معرفی کرد و گفت: این آقا رئیس تشکیلات ماست. چند دقیقه ای صحبت کردیم.




                     
وقت خداحافظی به علی جمشیدی گفتم، داداش، شهر نور که تا حالا شهید مدافع حرم نداشته، اما قول بده به محض اینکه اینجا شهیدی در راه حرم هدیه کرد، به من خبر بدی، محکم دست داد و گفت: خیالت راحت آقا رضا، اگر خودم هم نبودم، این رفقا، عکس و اطلاعات شهید را در اختیارت قرار می دهند.
حالا چند ماه از دیدار من و بچه های با صفای #هیئت_الشهدای #شهرستان_نور میگذره و علی جمشیدی اولین شهید مدافع حرم شده و رفقایش تصاویر و خاطرات #شهید_علی_جمشیدی را برآیم ارسال کردند.

یکی از بروشورها که تصویر شهدای مدافع حرم و آیه وان یکاد رویش چاپ شده بود را #شهید_علی_جمشیدی به من هدیه داد. چسباندم روی شیشه ماشینم...
پی نوشت: بسی گفتیم و گفتند از شهیدان// #شهیدان_را_شهیدان_میشناسند
#شهید_مدافع
#شهید_علی_جمشیدی
#شهدای_خانطومان
#مازندران_ما
#مازندران
#رضا_شاعری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">